17 ساله بودم که به یکی از خواستگارانم
که پسر نجیب و خوبی بود جواب مثبت دادم.
اسمش رضا بود پسر معدب و متینی بود
هر بار که به دیدن می امد غیرممکن بود دست خالی بیاد
ما همدیگرو خیلی دوست داشتیم
چند ماه اول عقدمان به خوبی گذشت
تا
ادامه داستان در ادامه مطلب