loading...
سایت عاشقانه لحظه های خوش من و تو
*♥*♥*نویسنده سایت ما باشید*♥*♥*



سلام به سایت خودتون خوش اومدید

شما میتونین با فعالیت در انجمن و با گرفتن

و جمع کردن لایک،مدیریت انجمن رو برعهده بگیرن

کاربر برتر ما در انجمن باشید




ویرایش پروفایلویرایش پروفایلویرایش پروفایلدل نوشته ها و مطالب عاشقانه خود را درلحظه های خوش من و توبه صورت رایگان منتشرکنیدویرایش پروفایلویرایش پروفایلویرایش پروفایل

ویرایش پروفایلویرایش پروفایلویرایش پروفایلشما عزیزان میتوانید  عاشقانه های خودتون در لحظه های خوش من و تو به اسم خودتون بین هزاران بازدید کننده به اشتراک بگذارید!ویرایش پروفایلویرایش پروفایلویرایش پروفایل

ویرایش پروفایلویرایش پروفایلویرایش پروفایلبرای ارسال نوشته های خود به لینک زیر مراجعه کنید

و بعد از نوشتن متن خود و ارسال آن مطالب شما کمتر از یک روز در صفحه نخست سایت قرار خواهدگرفتویرایش پروفایلویرایش پروفایلویرایش پروفایل

ویرایش پروفایلارسال پست جدید  کلیک کنویرایش پروفایل






آخرین ارسال های انجمن
elnaziii بازدید : 334 یکشنبه 30 آذر 1393 نظرات (0)

سلام

خوب اول از همه باید بگم یلدای همه مبارک.

اینم از پیام تبریکای امشب

 

رفیق روزهای قشنگم!
زمستان هم رسید
سردت شد خبرم کن تا برایت بسوزم ..
بهانه های دنیا تو را از یادم نخواهد برد , که در قلبم جاری هستی
هفته ات پر برف
لبت پر خنده
 

یلدا مبارک
elnaziii بازدید : 341 جمعه 16 آبان 1393 نظرات (0)

لاهاز زبون دریا
......................
از در اتاقش بیرون اومدمو با سرعت به سمت اتاقم دیویدم.
درو محکم بستمو تکیه دادم بهش و دستمو روی قلبم گذاشتم
-وای خدای من!اینکه همون یارو بود که تو ابدار خونه دیدم و بعد کلی زبون درازی روش اب ریختم

 

بقیه در ادامه مطلب

elnaziii بازدید : 311 جمعه 16 آبان 1393 نظرات (0)

شرکت طبقه20بود و متاسفانه اسانسورش شیشه ای بود که کل خیابون زیر پام بود.منم که ترس از ارتفاع دارم خدا بخیر بگذرونه!دکمه 20رو فشار دادم و چشمامو بستم و شروع کردم به صلوات فرستادن...ای بابا پس چرا نمیرسیم؟من دگه دارم خودمو خیس میکنم.مامان غلط کردم

 

بقیه در ادامه مطلب

elnaziii بازدید : 370 جمعه 09 آبان 1393 نظرات (2)

قسمت اول رمان دریا زندگی من

نوسینده فاطمه.ح1198 یاelnaziii

نظر یادتووووووووون نره

قسمتی از رمان:

 

بااحساس وول وول کردن چیزی روی گردنم عین برق گرفته ها از جام پریدم.میدونستم این شوخیهای بی مزه کار کسی نیست جز طرلان.
کرم ریختن عادت همیشگیش بود!انگشتشو اروم رو گردنم میکشید تا بیدار شم!اخه من روی گردنم خیلی حساسم......
اره اینطور بیدارم میکرد دیگه.....سادیسم داشت بچم طفلی!بلاخره بعد از کلی مالوندن چشمام دیدم شفاف شد.
-بیدار شدی؟
-اره دیگه بیدارم کردی گمشو از اتاقم بیرون!
-اخرشم یاد نگرفتی مثل ادم بگی لطفا از اتاقم خارج شو!
-هر وقت تو ادم شدی منم ادم میشم.
-من میرم پاییین تو هم زود بیا باید بری شرکت
و از اتاق خارج شد.

elnaziii بازدید : 331 جمعه 09 آبان 1393 نظرات (0)

سلااااااااااااااااااااااااااام


امیدوارم حالتون خوب باشه

 

    • این رمان رو تو هر سایتی که میخواید میتونید بذارید اما باذکر منبع سایت  لینک اصلی تاپیک رمان و نام نویسنده که  elnaziii هست.و بدون اینها شرعا حرام و غیر قانونی میباشد.و اینم ادرس تاپیک اصلی
    • http://roya2.rzb.ir/Forum/Catgory/99/Post/3722

 


من از امروز تصمیم گرفتم که شروع به نوشتن رمان کنم
و اما اولین رمان من که اسمش:دریای من هست نام گذاشتم
اما میترسم خوشتون نیاد
و ازتون خواهش میکنم که لایکم کنید
دوستوووون دارم

ین داستان در باره دختریه به نام دریا...دختری از جنس شیشه و خیلی شکننده اما اون خودشو پشت ماسکی مغرور پنهان کرده.....
داستان از جایی شروع میشه که دریا سعادت تک فرزند خانواده سعادت تو یه شرکت مهندسی مشغول به کار میشه و با رییس شرکت به نام کاوه اشنا میشه و کاوه کم کم دل به دریا میبنده.........اما ای کاش هیچوقت دل نمیبست
چون خانواده دریا اونو میخوان مجبور به ازدواج با پسر عموش کنن....... پسری که دریا همیشه ازش متنفر بوده.........
 

 

    • و ادرس تاپیک نقد اصلی:

 

 

    • و اینم جلد رمان

 

elnaziii بازدید : 528 چهارشنبه 09 مهر 1393 نظرات (2)

این اخرین قسمتیه ک فعلا میذارم

بقیه رمانو چهارشنبه هفته دیگه میذارم

دوستون دارم بااااااااااای

نظر یادتون نره

من باتعجب خیره شده بودم به امیروارغوان...خدا دروتخته رو خوب به هم جور کرده!!زن وشوهر جفتشون خل وچل ودیوونه وزورگوئن!!!حالاواقعا من بایدپاشم بااینابرم شمال؟!منه بیچاره که لام تاکام حرف نزدم...اری بی شعوربه جای من تصمیم گرفت وموافقت کرد!!مرده شورت وببرن ارغوان!!حالامن چجوری توکل سفر این گودزیلای بی ریخت اخموی میرغضب وتحمل کنم؟!بابابیخیال شین جونه ننه هاتون...من چه گناهی کردم که بایدهمسفراین رادوین دیوونه بشم؟!

elnaziii بازدید : 688 چهارشنبه 09 مهر 1393 نظرات (1)

قسمت سی و هشتم رمان در همسایگی گودزیلا

رادوین وامیرباشوخی وخنده به سمت آشپزخونه اومدن...نیش رادوین تابناگوشش بازبودومی گفت ومی خندید...واردآشپزخونه شدن...نگاه رادوین که به من افتاد،لبخندش محوشدویه اخم نشست روی پیشونیش...
پسره بی شعورچلغوز وقتی بارفیقش حرف می زنه،نیشش بازه ومی خنده ولی وقتی نگاهش میفته به من اخم می کنه...
اخم غلیظی بهش کردم ونگاهم وازش گرفتم.

elnaziii بازدید : 378 چهارشنبه 09 مهر 1393 نظرات (1)

اینم از قسمت سی و هفتم

اگه نظر ندین کچل بشین الهیییییییییییییییییییی

 

دلم می خواست بپرم توبغلش وشالاپ شالاپ ماچش کنم ولی خب هم ضایع بود وهم رادوین اعصاب نداشت می زدکتلتم می کرد!!
نیشم شل شده بودوباذوق زل زده بودم به رادوین...
وسایلم وبرداشتم وازجام بلندشدم...روبروی رادوین وایسادم وبانیش بازخیره شدم بهش...باذوق گفتم:خیلی کرتیم داش رادی...فرداشب می بینمت!!مخلصیم...
وباهاش بای بای کردم ودر برابرچشمای ازحدقه دراومده اش،به سمت در ورودی رفتم وازخونه اش بیرون اومدم...

تعداد صفحات : 5

درباره ما
*♥*سلام عزیزان*♥* به سایت من خوش اومدین*♥* لحظه های خوشی را برای شما آرزومندم*♥* بهترین سایت عاشقانه*♥*
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    شما از ما چه می خواهید
    حمایت کنید از ما

    http://up.roya22.ir/up/roya2/Pictures/baner/banerasli/%D8%A8%D8%B1%D8%A7%D9%8A%20%D8%AA%D8%A8%D9%84%D9%8A%D8%BA.gif

    برای حمایت از ما 

    و دسترسی سریع به سایت ما

    کد زیر در امکانات سایت خود بزارید


    امکانات سایت
    http://up.roya22.ir/up/roya2/t-anjoman/1/a9d262b96c86.png
    http://up.roya22.ir/up/roya2/t-anjoman/1/del.png
    http://up.roya22.ir/up/roya2/t-anjoman/1/del22.png
    http://up.roya22.ir/up/roya2/t-anjoman/1/del33.png
    http://up.roya22.ir/up/roya2/t-anjoman/1/9cd69f85be4d.png
    http://up.roya22.ir/up/roya2/t-anjoman/1/del55.png
    http://up.roya22.ir/up/roya2/t-anjoman/1/del222.png

    خانه تکونی

    خانه تکانی

    برای خانه تکانی دلم
    امروز وقت خوبی ست 
    چه سخت است پاکیزه کردن همه چیز
    اززدودن خاطره های کهنه گرفته
    تا شستن گردوغبار دلتنگی...
    روی طاقچه های تنهایی
    آه ! ای خدا! خانه تکانی چه سخت است!!!        
                    "م.بهنام"

    آمار سایت
  • کل مطالب : 1873
  • کل نظرات : 808
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 1969
  • کاربران آنلاين
  • 01.mariontaiff
  • 02.davidvef
  • آی پی امروز : 124
  • آی پی دیروز : 128
  • بازدید امروز : 842
  • باردید دیروز : 1,003
  • گوگل امروز : 2
  • گوگل دیروز : 1
  • بازدید هفته : 5,705
  • بازدید ماه : 18,331
  • بازدید سال : 85,058
  • بازدید کلی : 2,472,650
  • کدهای اختصاصی

    الکسا