میخواستم بگویم دوستت دارم اما نتونستم
هر گاه از کنار می گذشتی آرزو میکردم
این راز را در چشمانم بخوانی...
افسوس بی اعتنا از کنارم می گذشتی
تا اینکه دیرزو قلبم را در دست گرفتم
و برایت نوشتم و از بی اعتنایی هایت شکایت کردم
وقتی قلبم را ربودی
کاغذ را برداشتم و مشاهده کردم
و نوشتم
دوستت دارم