loading...
سایت عاشقانه لحظه های خوش من و تو
*♥*♥*نویسنده سایت ما باشید*♥*♥*



سلام به سایت خودتون خوش اومدید

شما میتونین با فعالیت در انجمن و با گرفتن

و جمع کردن لایک،مدیریت انجمن رو برعهده بگیرن

کاربر برتر ما در انجمن باشید




ویرایش پروفایلویرایش پروفایلویرایش پروفایلدل نوشته ها و مطالب عاشقانه خود را درلحظه های خوش من و توبه صورت رایگان منتشرکنیدویرایش پروفایلویرایش پروفایلویرایش پروفایل

ویرایش پروفایلویرایش پروفایلویرایش پروفایلشما عزیزان میتوانید  عاشقانه های خودتون در لحظه های خوش من و تو به اسم خودتون بین هزاران بازدید کننده به اشتراک بگذارید!ویرایش پروفایلویرایش پروفایلویرایش پروفایل

ویرایش پروفایلویرایش پروفایلویرایش پروفایلبرای ارسال نوشته های خود به لینک زیر مراجعه کنید

و بعد از نوشتن متن خود و ارسال آن مطالب شما کمتر از یک روز در صفحه نخست سایت قرار خواهدگرفتویرایش پروفایلویرایش پروفایلویرایش پروفایل

ویرایش پروفایلارسال پست جدید  کلیک کنویرایش پروفایل






آخرین ارسال های انجمن
sonia77 بازدید : 310 شنبه 03 مرداد 1394 نظرات (0)

رمان هواتو کردم|قسمت سیزدهم|sonia77

همه ی زوج ها دوبه دو کنار هم روی چمن توی حیاط پشتی نشستن... من وسامیار کنار هم نشسته بودیم و شاهین بایه قیافه یی درهم باهمون احمقی که باهاش رقصیده بود نشسته بود!!!یه بطری بزرگ هم وسط دایره ای که تشکیل داده بودیم قرار داشت...شیده بلند شد وبا حالت خنده داری گفت:
_ممنون از تشریف فرمایی شما مهمانان گرامی و غیر گرامی!!!همه زدیم زیر خنده ولی مردها به تبسمی اکتفا کردن...
_خب میریم سراغ قوانین بازی:اول من و حسام میگیم چه کاری انجام بدین(زوجش)دوم اگر نتونستین اون کارو انجام بدین باید 500.000تومن دستی بسلفین!همه باهم گفتن:اوووووو!!!!
_بسه حالا!!!!سوم:این بطری روش به طرف هرکی بود اونو زوجش باید جواب بدن...همین دیگه تموم شد!!!...اولین بار شیده بطری رو چرخوند و روش افتاد طرف مرسینا و یاسین !شیده :
_اوووو!!!خب جرعت یا حقیقت؟
مرسینه و یاسین:حقیقت!
_خب شما دوتا عاشق همین؟؟؟
مرسینا از خجالت سرشو انداخت پایین ویاسین که گوشاش از خجالت قرمز شده بود گفت:
اره!!!
شیده:لیلیلیلیلیلیلی!!!!خیله خب حالا برین بیرون نوبتتون تموم شد...!!!!یاسین و مرسینا رفتن بیرون و چندتا زوج دیگه هم اومدن که از اونا دوتاشون نفری 500.000تومن دادن البته همراه باگفتن :ایشالله کوفتت بشه!!!حناق بشه بچسبه به گلوت!!!و خرج دوا درمونت کنی!!!!بالاخره سر بطری چرخید سمت منو سامیار!استرس داشتم که سامیار دستای سردمو تو دستاش گرفت:شیده:
_خب جرعت؟حقیقت؟
باهم گفتیم جرعت!
_خیله خب باشه...بعد یه چیزی دم گوش حسام گفت که حسام گفت شما باید تا 20 ثانیه همدیگه رو ببوسین!!!!همینم مونده بود!خواستم 500.000تومنشون و بدم ولی هرچی گشتم فقط 300.000تومن پیدا کردم...سامیارم که فقط 12000 تومن همراهش بود!!!برگشتم وبه شیده گفتم نمیشه عوض کنیم؟یعنی بگیم حقیقت؟
_نوچ اجی وقت عوض کردن گذشته!
روبه سامیار ایستادم... از قیافش شرمندگی میبارید!صورتمو بادستاش قاب کرد و ...
19.18.17.16.15.14.13.12.11.10.9.8.7.6.5.4.3.2.1.!!!!!!بعد از هم جداشدیم...من دلم میخواست گریه کنم ولی سامیار خوشحال بود باگریه از حیاط پشتی دویدم سمت سالن...به لبم دست میکشیدم تا جای رژلبی که پخش شده بودو پاک کنم!...قطره های اشک از چشمم روی گونه هام میریخت...سامیار میدویید پشت سرم و داد میزد:
_صدف؟...صدََََف؟من فقط میدویدم...میخواستم یه جا خودمو گم و گور کنم...ساعت 12 شب بود ماشینا ترمز میکردن و بهم تیکه مینداختن...حالم خراب بود خیلی خراب...نفهمیدم چجوری ولی دویدم سمت خونه ای که یاشار قبلا توش زندگی میکرد...درو هول دادم باز نشد...یه حسی بهم گفت یکی تو خونه اس...زنگ درو زدم...صدای مردونه ی یکی پیچید تو ایفون داد زدم یاشار تویی؟
_صدف؟عزیزم؟خانومی تویی؟
_یاشار خودمم میشه درو باز کنی؟
در باز شد خیلی عجیب بود یاشار برگشته بود!یاشار در و باز کردو منم تنها چیزی که اون لحظه به ذهنم رسید این بود که محکم بغلش کردم...!!!تعجب کرد ولی سرمو نوازش کرد...
_به به صدف خانوم؟شما این جا چیکار میکنی؟
_من باید اینو ازت بپرسم...
_خب راستش از امریکا اومدم اومدم که ایندفعه هرجوری شده تورو مال خودم کنم...!!!!ولی خانومی چرا گریه میکنی؟
_قضیه اش مفصله...
_میخوام بشنوم بیاتو...
_رفتم دوتا فنجون قهوه اورد یکی مال خودش یکیم مال من...روی کاناپه نشستم خودشم نشست روبه روم...
یاشار _این وقته شب با این لباسا اینجا چیکار میکنی؟
_میترسم بگم...میترسم حالت از من بهم بخوره...
_صدف میگی چیشده؟
_ببین من دوساله که بایه پسری به اسم سامیار دوست شدم...البته من اونو مثل دادش خودم میدونستم ولی اون عاشقم شد!امروز تولد یکی از دوستام بود که با اون رفتم...داشتیم جرعت یا حقیقت زوجی بازی میکردیم که یکدفعه قرعه به نام من بدبختو اقا سامیار فرصت طلب افتاد!...دوستم گفت باید همدیگرو ببوسین که اینجوری شد...صورتمو بین دستام پوشوندم...یاشار اومد کنارمو سرمو گذاشت رو سینه اش...
_حیف اون سبزه زار خوشگل نیست که بارونی بشه؟
_من یه بدبختم یاشار...از خودم بدم میاد...
_قربون خانوم خوشگل ایندم بشم که اینقدر صادقه...فدای یه تار موت صدف ولی کاشکی به من میگفتی بهم میگفتی که سامیار تو زندگیته...یه سوال ازت میپرسم راست و حسینی جواب بده...توهم عاشقشی؟
_عاشق؟...عاشق سامیار؟البته که نه...
_خوشحالم...منم بهت کمک میکنم که ازش جدا شی...دیگه به تلفناش جواب نده و یه مدت خونه نرو...بمون تو اپارتمانی که زن دایی لاله قبل رفتن برات گذاشته...راس میگه!!!اصلا حواسم نبود!تشکر کردم و گفتم:
_یاشار دستمالداری؟
_اره بیا...یه دونه دستمال برداشتم و صورتمو پاک کردم...بالای 49 بار سامیار بهم زنگ زده بود و پیامک داده بود.......

مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
*♥*سلام عزیزان*♥* به سایت من خوش اومدین*♥* لحظه های خوشی را برای شما آرزومندم*♥* بهترین سایت عاشقانه*♥*
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    شما از ما چه می خواهید
    حمایت کنید از ما

    http://up.roya22.ir/up/roya2/Pictures/baner/banerasli/%D8%A8%D8%B1%D8%A7%D9%8A%20%D8%AA%D8%A8%D9%84%D9%8A%D8%BA.gif

    برای حمایت از ما 

    و دسترسی سریع به سایت ما

    کد زیر در امکانات سایت خود بزارید


    امکانات سایت
    http://up.roya22.ir/up/roya2/t-anjoman/1/a9d262b96c86.png
    http://up.roya22.ir/up/roya2/t-anjoman/1/del.png
    http://up.roya22.ir/up/roya2/t-anjoman/1/del22.png
    http://up.roya22.ir/up/roya2/t-anjoman/1/del33.png
    http://up.roya22.ir/up/roya2/t-anjoman/1/9cd69f85be4d.png
    http://up.roya22.ir/up/roya2/t-anjoman/1/del55.png
    http://up.roya22.ir/up/roya2/t-anjoman/1/del222.png

    خانه تکونی

    خانه تکانی

    برای خانه تکانی دلم
    امروز وقت خوبی ست 
    چه سخت است پاکیزه کردن همه چیز
    اززدودن خاطره های کهنه گرفته
    تا شستن گردوغبار دلتنگی...
    روی طاقچه های تنهایی
    آه ! ای خدا! خانه تکانی چه سخت است!!!        
                    "م.بهنام"

    آمار سایت
  • کل مطالب : 1873
  • کل نظرات : 808
  • افراد آنلاین : 23
  • تعداد اعضا : 1979
  • کاربران آنلاين
  • 01.davidvef
  • 02.mariontaiff
  • آی پی امروز : 169
  • آی پی دیروز : 383
  • بازدید امروز : 1,371
  • باردید دیروز : 1,531
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 15,432
  • بازدید ماه : 45,903
  • بازدید سال : 145,146
  • بازدید کلی : 2,532,738
  • کدهای اختصاصی

    الکسا